بین الملل

اصل افشا در حسابداری

تعریف اصول حسابداری چیست؟ آموزش چهار اصل حسابداری به زبان ساده

چارچوب اولیه و زیربنایی حسابداری ابتدا بوسیله‌ی مفروضات شکل می‌گیرد و سپس بوسیله اصول حسابداری عملی می‌گردد. قوائد و راهنمایی‌های حاکم بر اندازه گیری، ثبت، طبقه بندی و گزارش نتایج معاملات و رویداد‌های دارای اثر مالی بر یک واحد اقتصادی را اصول حسابداری می‌گویند. اصول حسابداری است که، نحوه اندازه گیری و تعیین سود را تعیین و چگونگی وضعیت مالی یک موسسه را مشخص می‌کند. حالا که با تعریف اصول حسابداری آشنا شدید، باید در مورد چهار اصول اصلی حسابداری بدانید.

معرفی انواع اصول حسابداری+شناخت اصول پذیرفته شده حسابداری

اصول حسابداری عبارتند از: اصل بهای تمام شده، اصل تحقق درآمد، اصل تطابق و اصل افشای کامل در حسابداری که در مقاله اصول حسابداری چیست، به بررسی کامل آن می‌پردازیم. بعد از آشنایی با چهار اصل حسابداری، بهتر است برای درک بهتر و بیشتر مقاله انواع روشهای حسابداری را هم مطالعه کنید.

اما پیش از آن به شما پیشنهاد می کنیم، برای اینکه بهتر و بیشتر با اصول و مفاهیم مهم حسابداری آشنا شوید پادکست شماره 19 رادیو مالی که مرتبط با این موضوع است را بشونید.

معرفی اصل افشای کامل در حسابداری

اصل افشای کامل در حسابداری ایجاب می‌کند که رویدادها و وقایع مالی با اهمیت مربوط به واحد تجاری به طور مناسب و کامل، افشاء گردد. به طور کلی، ارائه هر گونه اطلاعات درباره رویدادها و وقایع مالی در متن صورت های مالی و یا ضمائم از طریق یادداشت های توضیحی همراه با گزارشات مالی که بتواند بطور معقول در تصمیم گیری آگاهانه استفاده کنندگان تاثیر گذار باشد را اصل افشا می‌گویند.

اصل افشا در حسابداری، به این معنا نیست که هر چیزی باید افشاء گردد، بلکه در افشاء اطلاعات، اولاً باید هزینه تهیه و افشاء و ثانیاً مربوط بودن آن، مورد توجه قرار گیرد. اصل افشا با اجتناب مالیاتی، رابطه متقابل دارد؛ به عبارتی هرچه کیفیت اطلاعات داخلی و کیفیت افشا بهتر باشد، اجتناب از مالیات هم بیشتر خواهد بود.

اصل بهای تمام شده در حسابداری+ مزایا و معایب اصل بهای تمام شده

طبق اصل بهای تمام شده، مبادلات حسابداری در تاریخ وقوع به بهای تمام شده در دفاتر ثبت می‌گردند. منظور از بهای تمام شده هر دارایی، ارزش مبادله نقدی آن تاریخ تحصیل است. بدهی‌ها نیز معادل وجه نقد جاری مبادله که به عنوان بدهی متقبل شده مورد اندازه گیری قرار گرفته و ثبت می‌شود.

چنانچه دارایی از طریق مبادلات غیر پولی در اختیار واحد تجاری قرار گیرد، ارزش متعارف دارایی تحصیل شده رایگان نیز، ارزش متعارف (منصفانه) دارایی مشابه در بازار در زمان انتقال مالکیت است.

به عبارتی ساده‌ترین پاسخ برای اصل بهای تمام شده تاریخی چیست، منعکس کردن دارایی‌ها به میزان بهای تمام شده تاریخی آن‌ها در ترازنامه پایان سال است و نه ارزش روز آن‌ها. در ادامه به معرفی مزایا و معایب اصل بهای تمام شده می‌پردازیم.

معایب اصل بهای تمام شده تاریخی

تغییرات ارزش دارایی ها در طول سال های متمادی در نظر گرفته نمی شود.

تغییرات ارزش پول در زمان مورد توجه قرار نمی گیرد.

مزایای روش بهای تمام شده تاریخی

واقعی و قابل اتکا است.

نشان دهنده ارزش متعارف دارایی در تاریخ تحصیل است.

قابل رسیدگی و ردیابی است.

اصل تطابق هزینه ها با درآمد (اصل تطابق در حسابداری)

بر اساس اصل تطابق در حسابداری، هزینه‌های انجام شده جهت ایجاد درآمد، باید به حساب دوره ای که درآمد در آن تحصیل گردیده منظور گردد. به عبارت دیگر، سود هر دوره تفاوت بین درآمدهای تحصیل شده و هزینه‌های تحمیل شده برای کسب درآمد همان دوره است. در اصل تطابق هزینه ها با درآمد، بسیاری از هزینه‌های انجام شده در دوره جاری، بدلیل داشتن منافع آتی به عنوان دارایی در دفاتر و صورت های مالی ثبت و گزارش می‌شوند. در تعریف ساده‌تر برای اصل مقابله هزینه‌ها با درآمد‌ها، باید درآمد‌ها را در دوره‌ای که تحقق می‌یابند شناسایی کرده و هزینه‌های متحمل شده برای تحصیل آن درآمد‌ها را نیز، در همان دوره تحمل شناسایی کنیم.

مبانی شناخت هزینه عبارتند از:

ارتباط مستقیم علت و معلولی بین درآمد و هزینه

تخصیص منطقی و سیستماتیک

شناخت بلا درنگ (تسریع در شناخت)

هزینه بدون منافع جاری و آتی (زیان)

ارتباط مستقیم علت و معلولی بین درآمد و هزینه در اصل مقابله

برخی هزینه ها ارتباط مستقیم علت و معلولی با درآمد شناسایی شده دوره مالی واحد انتفاعی دارند، از این رو به موازات تحقق درآمد، دارایی های مصرف شده به عنوان هزینه شناسایی می گردد.

مثال: حق بازاریابی نماینده فروش، هزینه بسته بندی، بهای تمام شده کالای فروش رفته، هزینه حمل و تحویل کالا.

تخصیص منطقی و سیستماتیک در اصل تطابق در حسابداری

چنانچه در مواردی انتفاع از یک دارایی بیش از یک دوره گزارشگری به طول انجامد، و ارتباط مستقیم و آشکار علت و معلولی بین رویداد هزینه و درآمد خاص وجود نداشته باشد و انقضای بخشی از بهای تمام شده دارایی ها در ایجاد درآمد در چند دوره نقش اساسی ایفا کند، در چنین شرایطی کل بهای تمام شده بین دوره های مالی که انتظار انتفاع از آن می رود، به روش منطقی، منظم و سیستماتیک سر شکن می‌شود. مثال: هزینه استهلاک دارایی های ثابت، هزینه بهری تسهیلات بلند مدت، هزینه اجاره، هزینه بیمه.

اصل تطابق درآمد و هزینه و شناخت بلا درنگ ( تسریع در شناخت)

چنانچه بین هزینه بطور عینی ارتباط مستقیم و آشکاری با درآمدی خاص، وجود نداشته باشد و مخارج مزبور نیز، در دوره جاری فاقد منافع آتی بوده و صرفاً منافع اقتصادی دوره جاری از آن قابل انتظار باشد، علاوه بر این، ارتباط بین هزینه با درآمد شناسایی شده مرتبط با یک دوره زمانی مشخص باشد، در چنین شرایطی کل مخارج متحمل شده را بلادرنگ به عنوان هرینه دوره شناسایی می‌کنیم. مثال: حقوق پرداختی به مدیران و کارکنان اداری، هزینه های ناشی از دعاوی حقوقی.

هزینه بدون منافع جاری و آتی (زیان) با اصل تطابق

هزینه‌ای که تعیین ارتباط آن به دوره یا دوره‌های مختلف غیر ممکن بوده و انتظار منافع جاری و آتی برای آن غیر قابل تصور می‌باشد. در چنین شرایطی، آن هزینه به عنوان زیان دوره جاری شناسایی و از درآمد دوره جاری کسر می‌گردد. مثال: جرایم پرداختی، خسارات وارده به دارایی ها در اثر حوادث غیر مترقبه. برای دریافت نکات مهم مالیاتی در خصوص اصل تطابق حسابداری، باید ماده 147 و 148 قانون مالیاتهای مستقیم را مطالعه کنید.

اصل تحقق درآمد، اصول اصلی حسابداری

قاعده کلی آن است که درآمد هنگامی که کسب می شود باید ثبت گردد و نه قبل از آن. قانون کلی برای شناخت درآمد، قابل اندازه گیری بودن، مربوط به و قابل اتکا بودن آن است. به عبارتی دیگر مطابق با اصل تحقق درامد، درآمد باید به محض تحقق شناسایی شود و نه در زمان دریافت وجه نقد.

بر اساس اصل درآمد، باید سه شرط زیر برای ثبت درآمد محقق شود:

عملیات مربوط به تحصیل درآمد تکمیل شده باشد.

مبلغ درآمد به طور معقول و مطمئن قابل اندازه گیری باشد.

قابلیت وصول آن به طور معقول، مطمئن باشد.

پنج روش شناسایی درآمد

روش فروش: درآمد در مقطع فروش ثبت می‌شود.

روش وصول: تنها هنگامی استفاده می‌شود که دریافت وجه نا مطمئن باشد. در این روش فروشنده برای ثبت درآمد باید منتظر دریافت وجه بماند. این روش محافظه کارانه‌ترین روش شناسایی درآمد به شمار می‌آید.

روش اقساطی: این روش نوعی وصول می‌باشد که برای فروش‌های اقساطی استفاده می‌شود. در این روش، سود ناویژه (بهای تمام شده کالای فروش رفته – درآمد فروش) به تدریج که وجوه نقد وصول می‌گردد، ثبت می‌شود.

روش تکمیل کار: برای کارها و خدماتی که سال‌ها به طول می‌انجامد می‌باشد و در مورد زمان ثبت درآمد، محافظه کارانه ترین شکل این است که کل درآمد در زمان تکمیل کار ثبت می‌شود.

روش درصد تکمیل کار (درصد پیشرفت کار):  این روش نیز برای کارها و خدمات بلند مدت می‌باشد. بر اساس درآمد به تدریج که کار انجام می‌شود، شناسایی می‌گردد. به طوری که هر سال درصد تکمیل پروژه برآورد می‌گردد (مقایسه هزینه‌های انجام شده طی سال با کل هزینه‌های برآورده شده) و مطابق با آن درصد در آمد شناسایی می‌گردد. این روش زمانی مناسب است که درصد تکمیل کار در طور دوره قابل برآورده باشد. 

صل افشاء در حسابداری بیان می کند که کلیه اطلاعات ضروری برای درک صورتهای مالی شرکت باید در پرونده های شرکت های عمومی گنجانده شود. به عنوان مثال، تحلیلگران مالی که صورتهای مالی را می خوانند باید بدانند که از چه روش ارزیابی موجودی استفاده شده است. همچنین نحوه محاسبه استهلاک و سایر اطلاعات مهم برای درک صورتهای مالی باید قابل بررسی باشد.
از آنجا که مقدار اطلاعاتی که می توان ارائه داد به طور بالقوه زیاد است، برای کاهش میزان افشاء، مرسوم است که فقط اطلاعاتی در مورد رویدادهایی افشاء شود که احتمال دارد بر وضعیت مالی یا نتایج مالی واحد تجاری تأثیر مهمی داشته باشد.
این افشاگری ممکن است گاهی شامل مواردی باشد که هنوز نمی توان به طور دقیق تعیین کرد، مانند وجود اختلاف با یک نهاد دولتی بر سر موقعیت مالیاتی یا نتیجه یک دعوی موجود.

**اصل افشاء در حسابداری همچنین بدین معناست که شما همیشه باید سیاست های حسابداری موجود و همچنین هرگونه تغییر در آن سیاست ها (مانند تغییر روش ارزیابی دارایی) را از سیاست های مندرج در صورت های مالی برای دوره قبل گزارش دهید.
شما می توانید این اطلاعات را در جاهای مختلف در صورتهای مالی، مانند شرح اقلام خطی در صورت سود یا ترازنامه درج کنید. اصل افشای کامل برای اطمینان از عدم تقارن اطلاعات محدود بین مدیریت شرکت و سهامداران فعلی آن، بدهکاران یا سایر اشخاص ثالث بسیار مهم است. لازم به ذکر است که مفهوم اصل افشاء در حسابداری معمولاً برای صورتهای مالی ایجاد شده داخلی استفاده نمی شود.

نمونه هایی از اصل افشای در حسابداری


به طور کلی، شرکت ها موظفند تنها اطلاعاتی را افشا کنند که می تواند بر نتایج مالی شرکت تأثیر مهمی داشته باشد. متداول ترین مواردی که شرکت ها باید گزارش دهند می تواند شامل هر یک از موارد زیر باشد:
1. سیاستهای حسابداری و تصدیق هرگونه تغییر در سیستم یا اصول حسابداری و توجیه آن
2. کلیه صورتهای مالی شرکت شامل پاورقی ها و هرگونه یادداشت های صورتهای مالی و تکمیلی
3. تلفات موجودی (به دلیل کاهش تقاضا، قدیمی بودن یا آسیب) یا میزان تلفات مادی ناشی از کاهش هزینه یا قانون بازار
4. دعاوی موجود
5. ماهیت یک معامله غیر پولی
6. شرح هر گونه تعهدات بازنشستگی دارایی ها
7. هرگونه انتظارات آینده از تغییرات نرخ مالیات بر ارزش افزوده
8.ماهیت رابطه با یک طرف مرتبط که تجارت با آن حجم معاملات قابل توجهی دارد
9. حقایق و شرایطی که موجب اختلال سرقفلی می شود (جزئیات و دلایل اختلال سرقفلی)
یادداشتهای صورتهای مالی شرکت احتمالاً با شرح سیاست های حسابداری مهم شرکت مانند: نحوه و زمان تشخیص درآمدها، نحوه استهلاک دارایی، نحوه محاسبه موجودی و مالیات بر درآمد و موارد دیگر آغاز می شود.
سایر افشاگری ها در یادداشت های صورتهای مالی شامل تأثیر اظهارات جدید حسابداری، جزئیات مربوط به سود هر سهم مطالبات، تبلیغات، اجاره، معاملات مربوط به اشخاص وابسته، مالیات بر درآمد، اختیارات سهام، بدهی های احتمالی و موارد دیگر است.
توجه داشته باشید که همه مثال های بالا را نمی توان با قطعیت تعیین کرد. با این وجود، علیرغم این واقعیت، همه اقلام می توانند تأثیر مهمی بر وضعیت مالی شرکت داشته باشند و باید افشا شوند.علاوه بر این، مدیریت یک شرکت به طور کلی بیانیه های آینده نگر را پیش بینی می کند که جهت آینده شرکت و رویدادهایی را که می تواند بر عملکرد مالی آن تأثیر بگذارد، پیش بینی می کند.


اطلاعات کجا افشاء می شود؟


این اطلاعات در پرونده های قانونی (به عنوان مثال پرونده هایی که یک شرکت دولتی باید ارائه دهد افشا می شود.) مهمترین پرونده ها شامل: گزارشات فصلی و سالانه شرکت است که شامل صورتهای مالی حسابرسی شده، یادداشت ها و همچنین راهنمایی های توصیفی از سوی مدیریت است.
در پرونده ها، مدیران خطرات مربوط به عملیات شرکت را مورد بحث قرار می دهند و اظهارات آینده نگرانه ای در مورد تصمیمات و فعالیت های آینده ارائه می دهد.
همچنین در تماسهای کنفرانسی با مدیریت شرکت ممکن است برای روشن شدن اطلاعات ارائه شده در گزارشها مورد استفاده قرار گیرد. برخی دیگر از پرونده ها شامل افشای صاحبان حقیقی اوراق بهادار و اطلاع از خروج یک دسته از اوراق بهادار است.


اهمیت اصل افشا


اصل افشاء در حسابداری تضمین می کند که خوانندگان و کاربران اطلاعات مالی یک کسب و کار به دلیل کمبود اطلاعات گمراه نمی شوند. به این ترتیب شما به ذینفعان مانند: طلبکاران و سرمایه گذاران اطمینان می دهید که از هرگونه اطلاعات مربوطه مطلع هستند و هنگام تصمیم گیری تجاری در مورد شرکت از اطلاعات کافی را دارند.
**هدف اصلی اصل افشاء این است که مدیران یا حسابداران از افشای اطلاعاتی که می تواند از اهمیت بالایی برخوردار باشد و بر وضعیت مالی مشاغل تأثیر می گذارد، جلوگیری کنند. دلیل عدم افشای اطلاعات می تواند دستکاری صورت های مالی آنها باشد تا قوی تر از آنچه که در کسب و کار وجود دارد به نظر برسد.
بنابراین هدف از اصل افشاء در حسابداری به اشتراک گذاری اطلاعات مالی مرتبط و مهم با جهان خارج است. از آنجا که افراد خارجی جزئیات معاملات تجاری، قراردادها و وام های یک شرکت را نمی دانند، و اظهار نظر درباره واحد تجاری دشوار است. این اطلاعات می تواند تصمیم یک کاربر خارجی را در مورد شرکت تغییر دهد. اطلاعاتی که شامل معاملاتی است که قبلاً رخ داده است تا رویدادهای آینده که به اشخاص ثالث وابسته است و یا هزینه ها پیش بینی شده باشد. بنابراین هر نوع اطلاعاتی که به طور بالقوه بتواند قضاوت شخص خارجی را تحت تأثیر قرار دهد، به عبارت دیگر، صورتهای مالی باید شفاف باشد.


مثال های برای اصل افشای کامل


شرکت X یک ملک خریداری کرد و اکنون صاحبان فعلی آن هستند. عابر پیاده ای در این ملک سقوط وحشتناکی داشت و به شدت مجروح شد. این عابر پیاده اکنون از شرکت X بخاطر سهل انگاری مبلغ قابل توجهی پول شکایت می کند. به احتمال زیاد عابر پیاده در سال بعد برنده دعوی می شود. بر اساس اصل افشاء در حسابداری، شرکت X باید زیان های پیش بینی شده از دعوی را در پاورقی های صورت مالی خود افشا کند، حتی اگر ضرر هنوز تأیید یا قطعی نشده باشد.
به عنوان مثال، قراردادهای وام را در نظر بگیرید. بر اساس اصل افشاء، در حسابداری مدیریت باید وام ها را همراه با شرایط، تاریخ سررسید، بخشهای جاری و تعهدات وثیقه ضمیمه وامها در یادداشتهای صورتهای مالی فهرست کند. با این نگرش جامع به تصویر بدهی شرکت، سرمایه گذاران و طلبکاران می توانند تصمیمات خود را بسیار راحت تر اتخاذ کنند.
مثال دیگر افشاء، بدهی های احتمالی است. شرکتها اغلب با شکایت مشتریان، فروشندگان و رقبا روبرو هستند. برخی از این دعاوی خارج از دادگاه حل می شود و برخی دیگر سالها به نتیجه می رسند. اگر مدیریت تصمیم بگیرد آنها را فاش نکند، کاربران خارجی احتمالاً نمی توانند بفهمند چه چیزی مناسب است و چه قضاوت های منفی احتمالی برای شرکت پیش می آید. به همین دلیل است که هم اصل افشای کامل و هم مفهوم محافظه کاری از مدیران می خواهد که در یادداشت ها هرگونه توافق منفی که ممکن است در آینده نزدیک وجود داشته باشد را فاش کند. بنابراین سرمایه گذاران و طلبکاران باید بدانند که آیا این شرکت با چه مقدار دعوی مواجه است که احتمالاً در سال آینده آن را از دست خواهد داد. در واقع هدف از این اصل شفاف سازی بیشتر شرکت ها است.

مرسی از شما دوستان ک مارا تا پایان این مقاله همراهی کردید شما میتوانید برای مشاهده مقالات بیشتر به بخش مقالات مراجعه کنید.

منبع

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اینها را هم ببینید
بسته
دکمه بازگشت به بالا